مسیر تصمیمگیری اجماع تخصصی (ECDP) کالج قلب و عروق آمریکا (ACC) در سال 2024 در مورد پایش آریتمی پس از سکته مغزی: نکات کلیدی
در ادامه، نکات کلیدی از مسیر تصمیمگیری اجماع تخصصی (ECDP) کالج قلب و عروق آمریکا (ACC) در سال 2024 در مورد رویکردهای عملی برای پایش آریتمی پس از سکته مغزی آورده شده است:
- سکته مغزی یکی از علل اصلی مرگ و میر و ناتوانی در سراسر جهان است. فیبریلاسیون دهلیزی (AF) شایعترین آریتمی است که بزرگسالان تجربه میکنند. AF خطر سکته مغزی را تقریباً پنج برابر افزایش میدهد. تشخیص AF پس از سکته مغزی پیامدهای مهمی بر تصمیمات درمانی دارد.
- برای بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک مرتبط با AF، انتخاب اصلی درمان شامل درمان ضد انعقاد است. با این حال، بیمارانی که سکته مغزی ایسکمیک بدون AF قابل تشخیص را تجربه میکنند، معمولاً با درمان ضد پلاکتی درمان میشوند.
- روشهای سنتی تشخیص AF، از جمله ضبطهای کوتاه الکتروکاردیوگرام (ECG)، اغلب در تشخیص AF گذرا ناکافی هستند. مدت زمان طولانیتر پایش میتواند نرخ تشخیص AF را افزایش دهد. اما هر چه فاصله زمانی بین سکته مغزی ایسکمیک و اپیزود AF تشخیصدادهشده طولانیتر باشد، احتمال اینکه AF علت اصلی رویداد قبلی باشد، کاهش مییابد.
- فناوریهای مختلفی برای شناسایی AF توسعه یافتهاند، از جمله مانیتورهای ECG سرپایی مداوم یا متناوب. همچنین مانیتورهای پزشکی (معمولاً پایش فعالیت الکتریکی) و مانیتورهای مصرفکننده (یا پایش فعالیت الکتریکی یا فوتوپلتیسموگرافی) وجود دارند.
- پایش آریتمی پس از سکته مغزی نیازمند سه مرحله مهم است. اول، یک ارزیابی چند رشتهای باید انجام شود تا مکانیسم احتمالی سکته مغزی شناسایی شود. دوم، ارزیابی خطر برای تعیین احتمال نقش آریتمی قلبی در سکته مغزی (یا سکته مغزی آینده) انجام میشود. سوم، یک استراتژی پایش بهینه باید انتخاب شود تا دقیق، عملی و دارای پیگیری باشد.
- برای بیماران با منبع کاردیوامبولیک پرخطر (از جمله آنهایی که AF قبل از سکته مغزی در آنها تشخیص داده شده است)، درمان ضد انعقاد طولانیمدت توصیه میشود. پایش قلبی تنها در صورتی لازم است که بیمار دیگر تمایلی به درمان ضد انعقاد نداشته باشد یا به آن نیاز نداشته باشد، یا اگر نگرانی در مورد آریتمی دیگری (مانند برادیکاردی، وقفهها) وجود داشته باشد.
- برای بیماران مبتلا به بیماری عروق بزرگ یا کوچک، درمان ضد پلاکتی طولانیمدت توصیه میشود. پایش قلبی ممکن است در نظر گرفته شود، ترجیحاً برای ≥14 روز. یک ضبطکننده لوپ کاشتهشده میتواند در بیماران پرخطر در نظر گرفته شود.
- برای بیماران با منبع نامشخص سکته مغزی (یعنی کریپتوژنیک)، درمان ضد پلاکتی طولانیمدت توصیه میشود. پایش قلبی برای ≥14 روز توصیه میشود، به خصوص اگر آنها کاندید درمان ضد انعقاد باشند. یک ضبطکننده لوپ قابل کاشت ممکن است به عنوان استراتژی اولیه در بیماران پرخطر منتخب استفاده شود.
- برای بیمارانی که پایش آریتمی در آنها >5 دقیقه AF را تشخیص میدهد، درمان ضد انعقاد به احتمال زیاد توصیه میشود. این امر به ویژه در صورتی صادق است که امتیاز CHA2DS2-VASc آنها ≥3 باشد. برای کسانی که AF ندارند، ادامه درمان ضد پلاکتی توصیه میشود.
- در بیماران مبتلا به سکته مغزی با منشأ کاردیوامبولیک مفروض، نقش پایش ریتم محدود است، با توجه به اینکه درمان ضد انعقاد ضروری فرض میشود. پایش تنها در صورتی باید در نظر گرفته شود که بحثی در مورد قطع درمان ضد انعقاد یا سایر درمانها بر اساس تشخیص ریتم وجود داشته باشد.
- دستگاههای مصرفکننده محدودیتهای مهمی برای تشخیص AF دارند، به ویژه نیاز به تماس مستقیم با پوست برای خوانش دقیق. آنهایی که مجهز به قابلیتهای ECG هستند، بر آنهایی که تنها از فوتوپلتیسموگرافی استفاده میکنند، برتری دارند. حتی زمانی که فناوری ECG در دسترس است، نیاز به اندازهگیری فعال توسط کاربر دارد و مانند دستگاههای پزشکی “مداوم” نیست.
- دستگاههای مصرفکننده ممکن است در بیمارانی که نمیتوانند دستگاههای پزشکی را تحمل کنند و از دستگاه قابل کاشت خودداری میکنند، مفید باشند. آنها همچنین در بیمارانی که علائم قابل تشخیص واضح دارند، مفید هستند. با این حال، افزایش بار بر سیستم مراقبتهای بهداشتی و نابرابری در دسترسی، محدودیتهای اصلی دستگاههای مصرفکننده هستند.
https://www.jacc.org/doi/10.1016/j.jacc.2024.10.100?_ga=2.201142510.1572274203.1734501418-1515867254.1727705027